۱۳۸۹ مهر ۵, دوشنبه

صحیفه المحموتی فی النیویورک!

                             
  خداوند هنگامیکه میخواست موسی را به پیامبری برگزیند برای او آزمونی نهاده و یک مساله ریاضی چهارجوابی برای او مطرح کرد بدینسان:

{عکس مموتی بالای صفحه امتحان} گویند مموتی نامی 63 درصد رای آورد و رئیس جمهور شد. حال اینکه اگر این مخلوق را با 63 درصد تخفیف در یکی از مغازه های بنی اسرائیل حراج کنند آیا کسی او را می خرد؟

الف: اگر خواهان زیر و زبر کردن مملکتی با جمعیتی هفتاد میلیونی است, آری

ب: اگر خواهان افزایش 63 درصدی دروغهای جهان است, آری

ج: اگر آدم عاقل و بالغی باشد, خیر

د: مگر اینکه پاک ساندیس خورده باشد

از غطیب بن زید پسر عموی مل گیبسون تفسیر این سوره شریفه بجاست که می فرمایند:

ا.ن فی نیویورک(1) با گهرهای فراوان(2) الهم عجل لولیک الفرج کنان(3) صندلی ها پناه بردند به بان کی مون(4) همی گفتند تقصیر ما چیست که نیستیم انسان(5) تا با دوپا فرار کنیم شتابان(6) بهنگام سخنرانی این دیوانه آرادان

تفسیر: آرادان را مموتی بود که از همان دوران کودکی وقتی بشقاب بدست دم در خانه اصحاب نذور* برای هفتمین بار سبز می شد و با تقلب دوباره آش و شله زرد می خواست و با درکونی صاحب نذر مواجه می شد, می رفت و بعد دوباره با هفتاد نفر گشنه تر از خودش بر می گشت تا نذورات طلب کند. همین اقتدار سبب شد تا بعدها وقتیکه خداوند یک لحظه از ایشان و آقایش غفلت کرده و روی خود به فرشته ها برگرداند و همین مموتی رئیس جمهور شد, مرد و مردانه بعنوان تنها رئیس جمهوری که ویزایش با اما و اگر و از اینجا پاتو دومتر جلوتر بزاری دستگیرت میکنیم و اینا صادر می شد روبروی آمریکا بایستد و وقتی ویزای 300 نفر از بچه محله های او را رد می کردند با اقتدار تمام اینبار درخواست ویزای 600 نفر از همراهانش را به سفارت سوئیس در تهران که کار سفارت آمریکا را انجام می داد تقدیم کند.

در آیه دوم که اتفاقا تنها آیه ای است که بجای پرسش گری موسی اینبار خداوند از موسی می پرسد: هان ای موسی آیا این اولین باری است که ایران از هواپیمای مسافر بری استفاده می کند؟ و موسی پاسخ می دهد: وا الاها, تا آنجا که می دانم از عهد رضا شاه تا به اینوار ایران فرودگاه و هواپیمای مسافربری داشته است. و آنجاست که خداوند این سئوال فلسفی را مطرح می کند: پس چرا مموتی هواپیما را با قطار اشتباهی گرفته است؟

تفسیر آیه شریفه سوم این است که خداوند با موسی و ابراهیم و عیسی یک میتینگ مشترک گذاشته و به آنها می فرماید: ما قوم لوط و قوم مموت و ابی لهب و اینها را همینجوری الکی برای شما نازل نکردیم تا برای ملت داستان سرائی کنید, اینها برای عبرت شماست تا خدای ناکرده صحنه سیرک را با صحنه اقتدار اشتباه نکنید. و همانجا خداوند ادامه می دهد: و مموتی از بوئینگ نازل شد, خودمان هم نفهمیدیم برای چه کسی دست تکان می داد چون ما جز بادیگاردهائیکه با دیدن مموتی به زندگی امیدوار شدند که اگر این می تواند رئیس جمهور شود پس من هم می توانم برای خودم کاره ای بشوم.. کسی را ندیدیم. و زنانی نازل شدند با چادر جملگی تیپ فاطی رجبی به تعدادی نامعلوم و بیشمار. و تو چه دانی که چیست این چادر؟ ولک خیمه سیاه متحرکی است اندر نیویورک.

آیه های بعدی که خود گواهی بر مدرن بودن این صحیفه شریفه است به جنبش مسالمت آمیز صندلی های نیویورک اشاره می کند. همانطور که می دانید از دهه شصت به اینور کلیه انواع تبعیض های سیاسی اجتماعی بر علیه سیاهپوستان و زنان و گی ها در آمریکا زدوده شد. تنها قشری که کماکان تحت شدید ترین انواع تبعیض در نیویورک است همین صندلی های ستمدیده هستند. آنها هستند که بهنگام فرار انسانها از صحن علنی سازمان ملل بعلت نداشتن دو پای متحرک (آنچه که انسانها دارند) می بایست که در صحن باقی مانده و زیر شکنجه سخنرانی مموتی قرار بگیرند. باشد که این قشر ستمدیده نیز همانند دیگر اقشار تحت ظلم و تبعیض به حقوق و مطالبات خود دست یابد
.
*نذور= جمع نذر, آنچه که مموتی را از خانه خود به خانه همسایه و سپس به نیویورک می کشاند

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر