۱۳۸۹ مهر ۱۰, شنبه

صد دانه بشکه دسته به دسته....!

e246817db4264801bbb4.jpg
صد دانه بشکه، دسته به دسته…..

با نظم و ترتیب…. یک جا نشسته
هر بشکه ای هست هفتاد و نه سنت!
چیز سیاهی در داخلش ونت !( went: past participle of goبه معنی رفت!)
این بشکه ها را صادر نمودند
اینجا و آنجا…شاداب و خرسند
صد دانه سفره!…خالی خالی….
توی اتاقی، پهنه رو قالی
شکر خدا هم، نان هست..هم نفت
نانش که خشکید… نفتش کجا رفت؟
صد دانه آدم!خوشه به خوشه
بی نظم و ترتیب ..رفتن یه گوشه
یکی یه قصرِه جزئی خریده…
.اون یکی کلیه می فروشه
هر خوشه ای هست…خوشحال و خندان!
یک دسته آدم در داخل آن
یک و دوی آن جای نفاق است،
در خوشه ی سه وحدت فروان!
این خوشه ها را…جمع کرده رو هم…
کردند ما را ، در خوشه کم کم
حال کردی جدی؟ حرفت رو گفتم؟!
شعرم چه خوبه! ارواح عمه م!
هم شاد و خرم…هم شادمانیم
ای کاش در یک… خوشه بمانیم
خواهند بین …ما سد گذارند،
انان که وحدت را خوش ندارند
هفتاد میلیون… ایرانی هستیم
خواهان صلح و آزادی هستیم
ما مردمان یک سرزمینیم…
(گرچه شعاری است) خلاصه اینیم!
شرمنده دیگر …شعرم چنین شد…
من «آن» نوشتم…بالجبر «این» شد!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر